در چند جلسه اخیر محور صحبت بیشتر کنفرانس های دوستان بود. از همین رو در میان صحبت افراد، استاد محترم، جزواتی را می فرمودند که ما یادداشت می کریم. این نوشتار همان جزوات میان سخنان است :
مکتب اجتماع و فرهنگ گرایی :
این مکتب روانشناسی در حقیقت شناخت و مطالعه ی رفتارها تنها در بستر اجتماع قابل مطالعه می داند و اجتماع نیز در حقیقت با روابط اجتماعی و تعاملات فردی تعریف می شود که همان بحث فرهنگ است. فرد در بستر اجتماع و در ارتباط و تعامل با افراد مطالعه می شود.
زیست گرایی :
مکتب زیست گرایی معتقد است که افکار تخیلات و رؤیاها و تصاویر ذهنی در اثر دستگاه عصبی و بویژه دستگاه عصبی اصلی یعنی مغز ممکن می شود. روانشناسان زیست گرا تلاش می کنند بین رویدادهایی که در مغز اتفاق می افتد مثل فعالیت سلول های مغزی و فرآیند های ذهنی رابطه بدست آورند. بنابراین آنها از فنون تحریک الکتریکی و نموداری استفاده می کنند.
فطرت از دیدگاه اسلام :
فطرت یعنی آنچه انسان در ذات خود دارد. و نیاز به یادگیری آن ندارد. یکی از فطرت های انسان، فطرت خداشناسی است. یکی دیگر از مسائل فطری اعتقاد به روز جزاست. اعتقاد به خدا انسان را در بحرانی ترین لحظه های زندگی یاری می کند و فشار را بر او کمتر می کند. و به او کمک می کند تا سلامت جسمی و روانی خود را حفظ کند. نتیجه اعتقاد به معاد این است که مردم ، دست از مردم آزاری و دیگر گناهان دست بردارند.