دومین کلمه از رشته مدیریت فرهنگی هنری، کلمه فرهنگ است که باید معنی گردد. این کلمه نیز در کلاس مسایل فرهنگی جهان معاصر، دکتر نادر محقق، معنی شد، که در ذیل به آن پرداخته ایم :

فرهنگ ( Culture  )  : 

فرهنگ از دو واژه ی " فر" به معنی شکوه و عظمت و "هنگ "به معنی حرکت و هدف می باشد و در کل به معنی هدف شکوه و بزرگی داشتن است. در زبان انگلیسی به آن culture و در زبان عربی الثّقافة می گویند. 

Culture -» از کلمه -» cultivate به معنای کاشتن آمده است. 

در زبان انگلیسی culture از ریشه فعل cultivate به معنای کاشتن است که همان آداب و ارزش هایی است که در نهاد افراد جامعه کاشته می شود. 

تعریف فرهنگ : 

در تعریف فرهنگ به عنوان مقدمه حداقل دو نکته قابل ذکر است : 

اول آنکه موضوع فرهنگ بسیار سیّال ( روان )  است و نمی توان آن را در قالب الفاظ و عبارت جمع و محدود نمود. 

دوم آنکه از واژه ی فرهنگ توسط کارشناسان و دانشمندان، ده ها تعریف ارائه شده است. 

اما در یک تعریف کلی فرهنگ عبارت است از مجموعه ای از عادات و آداب و رسوم و باورها و ارزش های افراد یک جامعه که اعضای آن جامعه آن را رعایت و احترام می کنند و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. البته باید به خاطر داشت جوامع مختلف، فرهنگ های متفاوت دارند. 

درخت فرهنگ : 

در کتاب ها و منابع فرهنگی تمثیل زیبایی از فرهنگ ذکر می کنند که به آن درخت فرهنگ می گویند و آن عبارت است از : فرهنگ به یک درخت تشبیه شده است. 

1. ریشه ها که شامل دین، اساطیر، مبانی بنیادین، ارزش ها، مفاهیم اساسی و ... می باشد. 

2. ساقه یا تنه که شامل نهاد ها و سازمان ها، مدرسه، مسجد، دانشگاه و ... می باشد. 

3. شاخ و برگ ها و میوه ها که شامل نگرش، رفتار، اعمال، گفتار، کردار و عکس العمل ها و ...  می باشد. 


یا علی